پیش بینی وضع هوا در ایام امتحانات ترم اول
می بینی تو رو خدا؟!
یه وقتایی آدم موضوع نداره و نمی دونه راجع به چی بنویسه و واسه همین دیر به دیر آپ می کنه. مثل تابستونا.
یه وقتایی هم آدم از بس موضوع زیاد داره و از بس که حرف داره، حوصله نداره بیاد اونهمه حرف رو بنویسه. مثل الان!
راستی، سلام!
خوبین؟!
از مدرسه ها چه خبر؟
امتحانا، درسا، مشقا، ...
چند روز پیش که برنامه ی امتحانی ما رو دادن.
چشمتون روز بد نبینه، دریغ از یه روز تعطیلی. فقط به لطف همین تاسوعا عاشورا و جمعه ها و ایناست که ما تو امتحانای ترم اول وقت می کنیم درس بخونیم.
البته با اینکه مثل پارسال موقع امتحانا ما همش یه چشممون به کتابه و چشم دیگه مون به آسمون و منتظر نزولات الهی (مثل برف!!!!) هستیم و بعدش هم همه ی چشممون به زیرنویس شبکه 6 که بگه به علت بارش برف فردا تمام مدارس تعطیل می باشند!
فعلا که اینجا جز چند قطره بارون، چیز دیگه ای نمیاد. انگار نه انگار که پاییزه.
خوب، از بحث هواشناسی که خارج بشیم، بر می گردیم به بحث شیرین مدرسه...
به به، جاتون خالی دارن عین نقل و نبات از ما امتحان می گیرن.
اصلا آدم لذت می بره این اشتیاق معلما رو واسه امتحان گرفتن می بینه...
تازه، با این حال، همه شون بلا استثنا از ورقه صحیح کردن متنفرن.
من نمی فهمم، ما که از امتحان دادن بدمون میاد، معلما هم که از ورقه صحیح کردن بدشون میاد؛ پس ما واسه چی اینهمه امتحان می دیم همش. فکر کنم دست یه عامل دیگه ای تو کاره...
کلاسای غیر از مدرسه هم که من می رم، چشمشون نزنم، خیلی باحالن.
کلاس بسکتبال که خیلی عالیه. (من همین جا به همه ی اونایی که وقتشو دارن که یه کلاس ورزشی برن، می گم که حتما ثبت نام کنن. خیلی تاثیر مثبتی داره!) -----> «بفرما! اینم از فرهنگ سازی های وبلاگ من!»
کلاس زبان هم که آخر خنده اس. معلممون عوض شده، ما هم تو کلاس 4 نفریم. خلاصه کلی خوش می گذره.
کلاس پیانو رو هم که می گذرونیم........
فیزیک هم هر چند وقت یه بار معلمم میاد اشکالامو برطرف کنه. (از معلم فیزیک مدرسه مون، نافرم بدم میاد. واسه همینم درسشو زیاد نمی فهمم) اونم خوبه!
همین دیگه.
راستی، ادامه مطلبم برین.
یه چیز جالب گذاشتم. (البته شاید دیده باشید بعضیاتون.)
فعلا،
خدافظ!
جمله ی امروز: اگه می خوای سرزمین های جدید رو کشف کنی، باید بدونیکه زمانی طولانی ساحل رو نمی بینی.
این،
همینه:
(آخر گریمورن اینا، ها!)